آمد، به طعنه سلامی کرد و گفت:مُرد.
گفتم:که؟گفت:آنکه دلت را به من سپُرد
وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
تابوت عشق من; به کف نور; می سپُرد.