دلم شکست

دلم شکست

دلم شکست فقان گرفت

همین که آمدی به خواب تمام آن امان گرفت

دلم شکست بهانه خواست

همین که آمدی به یاد بهانه اش خزان گرفت

دلم شکست سکوت کرد

 و با صدای تو پرید تران گرفت تران گرفت

دلم شکست خمیده شد

همین که آمدی بدان به احترام تو فقط توان گرفت

دلم شکت عبور لحظه ها بدید

و با عبور ابریت عزیز زمان گرفت

دلم شکست شگفت شد

و از شگفتی حضور تو اشاره بر دهان گرفت

دلم شکست به گوشه رفت

تو آمدی و گوشه را جهان گرفت جهان گرفت

دلم شکست بیان نمود

همین که دید روی تو زبان گرفت زبان گرفت

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ http://maahack.blogsky.com

سلام دکی جون
واقعا وبلاگ زیبایی داری

ممنون از لطفت
فربد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد