تو می روی
و من.... فقط نگاهت می کنم تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم بی تو.... یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
تو کنار ساحل ایستاده ای و موج ها تو را در قابی زلال می نشانند تو آبی ترین یادگار روزهای دوری... شنهای ساحل خیس اند باران نباریده شاید فرشته ها گریسته اند... |